کد مطلب:152196 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:191

هشدار به شیخ نصرت الله میانجی
جناب مستطاب حجة الاسلام والمسلمین آقای حاج سید محمد آل طه، از خطبای نامی و افتخار حوزه ی علمیه و شهر مذهبی قم، به نقل از حجة الاسلام و المسلمین آیة الله شیخ نصرت الله میانجی قدس سره حكایتی را نقل فرموده اند كه ذیلا می خوانید. مرحوم یمانجی گفتند:

یكی از سالها برای تبلیغ دین مقدس نبوی صلی الله علیه و آله و سلم به آذربایجان رفته بودم. بعد از انجام وظیفه، وقتی كه عازم شهر مقدس قم بودم، شخصی آمد و یك جاجیم دست بافت محلی را به عنوان اینكه نذر حضرت ابوالفضل علیه السلام است، به من داد. جاجیم را با خود به قم آوردم.

سپس به محضر مبارك مرحوم آیت الله العظمی سید محمد حجت كوه كمری قدس سره - متوفای جمادی الاول 1372 قمری، مطابق 29 دیماه، 1331 شمسی - رفتم و گفتم: آقا،


جاجیمی را كه نذر حضرت ابوالفضل علیه السلام كرده اند، از آذربایجان به قم آورده ام، اینك چه باید بكنم؟ فرمودند: آن را به نیت حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام به فقیری بده تا استفاده كند.

من فكر كردم این جاجیم فرش نفیسی است و حیف است كه آن را از دست بدهم! لذا آن را قیمت كردم و مبلغی را برابر قیمت آن، به فقیر دادم و جاجیم را خودم برداشتم. بعد از مدتی شب در عالم رؤیا دیدم كه من به صورت گاو درآمده ام و مرا به خیش بسته اند و زمین را شخم می زنم! آن كسی كه مرا می راند، چوبی در دست دارد كه معمولا گاورانان چنین چوبی به دست می گیرند و سر آن میخی هم می زنند. باری شخص مزبور، مرا با آن وسیله می راند تا خیشی كه به من متصل بود زمین را بشكافد! به كسی كه مرا می راند، گفتم: آخر من چه گناهی كرده ام كه باید این جور در عذاب سخت گرفتار باشم، و این كار تا كی ادامه خواهد داشت؟

وی گفت: تا این زمین را تماما بشكافی! به او التماس كردم كه برای تخلص من چاره ای نماید تا از گرفتاری نجات پیدا كنم. شخصی كه آن طرف زمین تشریف داشت، به من گفت: تكلیف شما را باید آن شخصی كه در مقابل ما قرار دارد، روشن كند.

وقتی كه به خدمت آن بزرگوار رسیدم، عرض كردم: این بدبختی تا كی ادامه خواهد داشت؟ در جواب فرمود: جاجیمی را كه مربوط به ما بود و مسئله اش را هم پرسیده بودی، چرا برای خودت برداشتی؟! در این گیرودار بودم كه از خواب بیدار شدم، و دیدم غرق در عرق می باشم. بالاخره جاجیم را بردم و به فقیر دادم. پول من هم از بین رفت!

آری این است نتجیه و فرجام خوردن مال غیر، بدون رضایت و اجازه ی صاحب مال


خداوند ان شاءالله تعالی به همه ی ما چشم بینا و دلی آگاه عنایت فرماید تا در یوم الحسرة گرفتار نباشیم. [1] .


[1] چهره ي درخشان، ج 1، ص 598.